این گره های کور زندگی من و این دست های شفا دهنده تو

_ روزهایی هست که همه ی اونچه براش تلاش کردم دور و دست نیافتنیه، اونقدر دور و غریب که همه ی تصویرا و تجسمم توی اون موقعیت ها ابلهانه بنظر میرسه، اما من باور دارم یکی هست که تنها خواستن او همه ی درهای بسته رو باز میکنه، خدای درهای بسته، مرا از تو یک نگاه کافیست.


_ خواهری از مردی گفت که لوازم شکار میفروشه ولی ماهیانه سه میلیون برای خرید کتاب ها کنار میذاره و من تمام مدت به این فکر کردم بعضی ها چقدر فارغ از دنیا، عاشقانه زندگی می کنن...


_ صبر صبر صبر... هنوز هم ایمان دارم به معجزه ی این زیبای سه حرفی.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.