My openness about problems

دیروز با یه استاد هلندی مصاحبه داشتم، از میون همه ی سوالاش، یه چیزی پرسید که جالب بود برام...گفت: یه سوال شخصی میپرسم میتونی جواب ندی،  از ایران خارج بشی از پس مشکلات میتونی بربیای؟ با توجه به شناختی که از ایران و فرهنگ مردمش دارم این واسم سواله... اول اشتباه منظورشو متوجه شدم، گفتم خانوادم حمایتم میکنن و ...، بعد گفت نه منظورم خودته، بنظرم این سوال رو به خاطر حجابم ازم پرسید، ولی به هر حال در جوابش گفتم من از الان میدونم مشکلات زیادی سر راهم قرار می گیره، ولی اون هدفم اونقدر واسم مهمه که حاضرم همه ی مشکلات و سختیا رو تحمل کنم، خودمو اماده کردم برای مشکلات زیادی که سر راه رسیدن به یه هدف ارزشمند قرار میگیرن. در جواب گفت خوشحالم که در برابر مشکلات آغوشت بازه.


تصمیم گرفتم به هیچ پوزیشنی امید نبندم....شما هم دل نبندین


پ.ن: اگرشما رو نداشتم....اگر شما رو نداشتم...., و وای که اگر شما رو نداشتم ای نزدیک تر از رگ گردن

نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا سه‌شنبه 5 تیر 1397 ساعت 16:40 http://sowdaa.blogsky.com/

در برابر مشکلات آغوشت بازه...
تعبیر جالبی بود، می خواستم ازتون بخوام عین جمله ای که استاد گفت رو به انگلیسی بگین که چشمم خورد به عنوان، باید همین باشه دیگه...

نزدیک تر از رگ گردن...
از اون چیزاست که آدمو درگیر می کنه... همش سواله...
نزدیکتر از رگ گردن یعنی کجا؟ نزدیک تر از داخل بدن یعنی کجا؟ دوری و نزدیکی به قُرب و بُعد مسافت اشاره می کنه یا چیز دیگه ای؟ راز بُعد جسم و قُرب روح چیه که کسی با کیلومترها فاصله از شما ممکنه دقیقاً وارد وجود شما بشه؟
+هر چیزی رو نباید گفت...

بله، عبارتی که استاد به کار برد عنوان پسته

+هر چیزی رو نباید گفت...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.