خداحافظ وطن...

توی فرودگاهم...خواستم خداحافظی کنم...شاید با بخشی از خودم تا قبل از امروز، تا قبل ازین لحظه....شاید با این خاک...


خداحافظی با شما شاید بی معنی باشه...ولی به هر حال، به رسم دوستی، خدانگهدارتون...


پ.ن:افوض امری الی الله....


,نماز شب اول...

صبح پیام داد که دوست دوران ارشدش تو اتوبوس تهران شیراز بوده و.... زنگ زدم بهش...بعد از کلی گریه گفت من میترسم، از مرگ میترسم فاطمه...

کار مدارکم دم آخر گیر افتاده به سفارت...به یه سختی امشب خودمو رسوندم تهران که فردا صبح پیگیر بشم و تا ظهر باز برگردم اصفهان، تو فرودگاه تا نتم رو وصل کردم، دیدم باز پیام داده،  نوشته بود میشه براش نماز شب اول قبر بخونی؟...

براش نماز خوندم...برای دوستِ دوستم...برای کسی که یه بارم ندیدمش...

یعنی کسی واسه من هم نماز شب اول قبر میخونه؟....

دنیا جای غریبیه....خیلی غریب...واقعا ارزشش رو داره؟


پ.ن: یه روز دیگه بهت نزدیک تر شدم....