سکون...و امان از سکون اسفند

استادم بهم گفت ببین من دوست دارم که اینو بهت میگم، تو خیلی کله شقییییییی...نمیدونم چرا بلافاصله تصویر نامهربان اومد جلوی چشمم که چهار سال پیش بهم گفت یه دنده و لجبازززز... و حتی بعد چهار سال بازم اینو بهم گفت.


میگه بیا مهاجرتی اقدام کن برا کانادا...بعدم گفت امیدوارم بالاخره کانادا همدیگه رو ببینیم.


پ.ن: دست من و دامان تو...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.