کاری نمیشه کرد برای موندنت...

شاید تقصیر غروب جمعست...شاید هم حق داره امروزم که تا این اندازه غمگین باشه.


پسرجان از هفته پیش هر روز مواد مصرف کرده، هر روز....روانشناسش گفت تا چهارشنبه قطعی میگه بهمون که باید بفرستیمش بیمارستان اعصاب و روان تهران یا نه....اینجا مرکزی که نوجوون چهارده ساله رو نگه داره، ندارن....و من بازم به تکرار این سوال میرسم که دنیا چرا این شکلیه؟ چرا یه بچه اونقدر بی پناهه که بارها به من بگه خاله من از هفت سالگی مواد کشیدم، مشروب خوردم، تو چهارده سالگی خلافی نیست که انجام نداده باشم....هوم...بزرگ؟ دنیا چرا این شکلیه؟


حرفای زیادی بینمون زده شد، حرفایی که هیچوقت من رویایی خیالپرداز فکر نمی کردم به کسی بگمشون و یا از کسی بشنومشون...


_ خوشحالم بعد از اون پنج سال دوباره باهات حرف زدم...و خوشحالترم که این یه سال بعد هر بار خداحافظیم، باز اصرار کردی و من بازم حرف زدم... عمیقا خوشحالم که ته این گفتگو اینطوری قشنگه... 

+حیف....خیلی حیف...و اون دنیای خوب .


برام آهنگ یاور همیشه مومن داریوش می فرسته، آهنگ نماز فریدون فروغی، شکایت سوگند، بنگ بنگ نانسی سیناترا، حادثه داریوش و دیشب بعد از یه مدت طولانی سکوت، آهنگ دنیای بعد تو از گروه سون... هر بار با شنیدن آهنگاش گفتم تو شبیه یه عاشق منتظری...و هر بار گفت تو توی هند زندگی می کنی....


_این آهنگا رو به یاد کی میشنوی؟ این نوشته ها رو برای کی مینویسی؟ ...

+هیچ کس.... 


+ میخوام یه چیز احمقانه بگم بهت، یه چیز به شدت احمقانه و حتی هندی...من به داشتن فرزند هیچچچچچ باوری ندارم، حتی قبولش ندارم،  اما حس خوبیه تو مادر بشی، توی اون دنیای خوب...دوست دارم یه چیز زنده ی مشترک با تو رو...

و چقدر سرد و بی رحم بودم در مقابل این حرف.... و چه اندازه از درون درد کشیدم بعد شنیدن این حرف.


پ.ن: شما حواست هست به هممون...شما حواست هست...

نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا سه‌شنبه 23 بهمن 1397 ساعت 12:02 http://sowdaa.blogsky.com/

ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

+زنده بمون!

++دنیا چرا این شکلیه؟

زنده موندن تنها کاریه که بلدم...اما ممنونم از یادآوریش...
استاد تو فیلم شب های روشن به رویا می گه: دنیا این شکلیه چون آدما این شکلین....
تنها جوابیه که دارم بدم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.