باید چیزی بنویسم، باید چیزی بنویسم، حالا که شور از سرم افتاده، حالا که فاصله ام با آدم های نزدیک را هم وجب کرده ام و نااباورانه متوجه شدم چه اندازه دوریم...باید چیزی بنویسم... باید چیزی بنویسم.
انقد نیایشهاتون و پ.ن هاتون پر رنگ بود که نبودنش تو این پست حسابی زد تو ذوقم. انقدی که رفتم کل نوشته هارو از اول خوندم و فهمیدم به ندرت از اون پ.ن ها نداشتین...
ن والقلم و ما یسطرون...
چون قلم اندر نوشتن می شتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
بنویسید
بی شک خدا شما رو سر را من گذاشته...ممنونم، بارها و بارها ممنونم. به زودی مینویسم انشالله.
انقد نیایشهاتون و پ.ن هاتون پر رنگ بود که نبودنش تو این پست حسابی زد تو ذوقم. انقدی که رفتم کل نوشته هارو از اول خوندم و فهمیدم به ندرت از اون پ.ن ها نداشتین...
ن والقلم و ما یسطرون...
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
بنویسید
بی شک خدا شما رو سر را من گذاشته...ممنونم، بارها و بارها ممنونم.
به زودی مینویسم انشالله.