آبیگرام...بالاخره ویزام اومد...بارها این لحظه رو تصور کرده بودم، اینکه میام و از رفتن میگم...که بالاخره شد...و امروز همون روزه...خوشحالم؟آره...میترسم؟آره...ناراحتم؟آره....همه ی حس های دنیا یکجا در من جمع شدن.
بعدا مفصل تر مینویسم ازش...فعلا هنوز در حال درک کردن عمیق ماجرام.
پ.ن: خدای بزرگ و مهربان من....آبی ترین هات را شاکرم...
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
ممنونم...یه دنیا ممنونم