تا کمی بعد

 همیشه هستی...

نظرات 4 + ارسال نظر
علیرضا جمعه 23 خرداد 1399 ساعت 22:33

قاعدتا هیچ انسانی خالی از عیب نیست.
هیچ دو نفری هم نیستن که کاملا مورد تایید هم باشن.
امیدوارم انقد کوته نظر و کوته فکر نباشم که با دیدن یه نقطه ضعف از شما رها کنم همه چیزو. نه فقط در مورد شما، که همه اطرافیانم.

عالیه این نوع نگاه...

علیرضا جمعه 23 خرداد 1399 ساعت 04:50

آره، گمونم واسه همین چیزاست که دوستی ها شکل می گیره.

:گل به اضافه ی اینکه چه بسا بسیار چیزایی باشه که وقتی شما در مورد من بفهمین روبرگردونین و رها کنین....
فقط خوشحالم از بابت این دوستی، همین

علیرضا پنج‌شنبه 22 خرداد 1399 ساعت 02:39

یه غرور و مباهات عمیقی حس میکنم که حداقل یکی از دلایل اینجا موندنتون منم.
ممنونم که این احساس رو تزریق میکنین به من، منی که شاید این روزا بیشتر از همیشه نیاز داشته باشم به اینجور حسای مثبت.

اگر از کمند عشقت بروم کجا گریزم؟
که خلاص بی تو بند است و حیات بی تو زندان

دوستی ها برای همین مواقع شکل گرفتن...مگه نه؟ برای تزریق همین حسای مثبت کوچیک
گرچه من در دورانی حسای مثبت بزرگی توسط دوستی شما تجربه کردم.

علیرضا سه‌شنبه 20 خرداد 1399 ساعت 07:37

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم

نفهمیدم چی شد، ولی خوبه که هستین.

ترستون در مورد رفتن و نبودن موقت درست بود، و اگه گذشته بود قطعا ناپدید میشدم یه مدت، ولی روز بعد از اون تمایل شدید به گم شدن و ناپدید شدن، احساس کردم مسئولم و نباید از این مسئولیتم فرار کنم، اگه صرفا آبیگرام بود، مدتی کمرنگ می شدم، ولی اینجا یه دوستی هست که تعهد قلبی داده به شعر نوشتن...پاک نکردم این پست رو تا یادم بمونه حس پشت این چند خط...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.