روز ششم

از روز چهارم برای خودم برنامه نوشتم، حداقل روزی 200 امتیاز از dou، پنج ساعت کار روی پروژه و بقیه تفریح...به غیر از قسمت تفریح روی مابقی فعلا وفادار موندم!


گ دیروز گفت متاسفم که اول ده روز قرنطینه رفتی و فقط دو روز اومدی بیرون و دوباره رفتی تو قرنطینه...فک کردم این یه سال ، بارها برام تاسف خورد:)


میم تنها دوست نزدیک اینجا یه آشوبی راه انداخت سر اینکه ممکنه ازم کرونا گرفته باشه که ترجیح دادم یه مدت تو سکوت رابطم رو پیش ببرم باهاش...وقتی تب داشتم و سردردی که احساس میکردم واقعا سرم در مرز انفجاره، نگران بودم مبادا اون رو هم مریض کرده باشم و اون از جواب دادن به من طفره می رفت! چرا عجیبیم ما آدمما اینفدر؟ بی اندازه دوست خوبی بوده واسم، بی اندازه...اما گاهی در درک کوچکترین چیزها عاجز میشه و بسیار آزاردهنده! معلومه غر میخوام بزنم در موردش زیاد؟!


دختر فکراتو جمع کن و بشین به کار کردن و کمی خودخواه باش در روابطت...فقط کمی


تنهایی عجیبیه...


پ.ن: من بد...من ناسپاس...اما...تو تنهام نذار




نظرات 3 + ارسال نظر
علیرضا جمعه 16 مهر 1400 ساعت 03:39

دلم میخواد کلی حرف بزنم، حرفم نمیاد.
خوبم، مثل همیشه.
"ما شبی دست برآربم و دعایی بکنیم" که زودِ زودِ زود سلامتی برگرده بهت.
+ بالاخره یه روز یا شب خیلی حرف میزنم.

و چقدر دلم میخواد بشنوم...
ممنونم ازت علیرضا
منتظرم

علیرضا پنج‌شنبه 15 مهر 1400 ساعت 02:43

عجیب، پیچیده، غیر قابل پیش بینی.

حدیث مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
حافظ

تفریح که مهمترین قسمت برنامه بود. هوای خودت رو بیشتر داشته باش.

راز دهر کمتر جو....
هنوزم مثل همیشه پر از ذوق میشم با این بیت ها
عقبم از زندگی...ولی میرسم بهش

خوبی؟

در بازوان چهارشنبه 14 مهر 1400 ساعت 13:40

فاطمه جان میم واکسن زده؟ اگه زده پس چرا انقده فوبیا داره

الان فکر کنم هشت روز شده باشه.
امیدوارم خوب خوب باشی

آره الهام جان...ازین آدمای استرسی برای مریضیه...خدا رو شکر تستش تا امروز منفیه...دیگه چند روزه هی عذرخواهی میکنه از رفتار شنیعش

خدا رو شکر بهترم تو خوبی؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.